فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات نی نی جونم

سلام دوستان عزیز من عمه ی فاطمه کوچولو هستم و میخوام خاطراتشو ثبت کنم تا موقعی که نفس قشنگم بتونه خودش وبلاگشو کامل کنه

خوش آمد گویی

سلام دوستان به وبلاگ نی نی فاطمه خوش آمدین

😍😍😍

17 دی ماه 1397

بلاخره 9 ماه انتظار  تموم شد تقریبا ساعت 5 صبح بود که داداشم زنگ زد که آماده بشیم بریم بیمارستان برای تولدِ عشق جانم انتظار انتظار انتظار بنده ی خدا زن داداش جونم از 2 شب بستری کردن کلی درد و آمپول و اذیت کلی انتظاره داداشم و خانمش و همه ی کسایی که تو سالن انتظار نشسته بودیم کلی استرس فشاره عصبی ....  بلاخره ساعت 4:30 دقیقه عصر وقتی میبینن حال زن داداشمم خوب نیست تصمیم میگیرن که عملش کنن و سزارین میشه ساعت 17:20 دقیقه یه جوجه ی ناز و دوست داشتنی بلاخره به انتظارها خاتمه میده  لحظه ای که نوزاد تازه به دنیا اومده رو در آغوش باباش میزارن و گریه ی شوقی که اشک پرستارها و همراه...
19 مرداد 1398
1